در انتظار معجــــــــــزه

اشنایی من و بابایی و داستان عقدمون...

سلام گل مامان میخوام اینو برات بنویسم تا بدونی مامان و بابایی چطور باهم اشنا شدن و تو چه شرایطی عقد کردن عمه بابایی تو کوچمون همسایمون بود با مامانم خیلی دوست بودن و رفت و امد زیاد داشتیم و تقریبا همه فک و فامیلاشونو میشناختم باورتون نمیشه من همه پسرا فامیلشونو دیده بودم جز شوشورو اای جاااااان یادش بخیررررر همیشه ماهرمضون خونه عمش دعوت بودیم اونم بودو 2 سالی ذاق سیاه چوب میزد منم که روحم خبر نداشت حتی یشب خونه عمش شب خوابیده بود که به یه بهونه ای بیاد در خونمون منو ببینه از نزدیک اما نتونسته بود و منو هم چندبار تو خیابون بطور اتفاقی و تو راه دانشگاه دیده بود اما از اونجایی که خونوادش متدین بودنو همه چادریو باحجاب و ماهم خونواد...
14 آذر 1391

سلام جیگر طلا...

سلام خوبی خشگلم ؟   امروز قراره با مادرجونی برم بازار راستی برات دوباره لباس خشگل خریدم بابایی دید خیلی ذوق کرد و خوشش اومد هی بغل میکرد کی میشه بیای و بری تو این لباسا اخه بچه دل مارو اب کردی راستی قراره شب یلدا همه بیان خونه ما پیش من و بابایی حتما عکسارو برات میذارم گلم عکس این لباساتم برات میذارم قول میدم 9 دی تولده بابایی دوست داشتم تا اون موقع میومدی و خبر اومدنه تورو تو دلم به بابایی هدیه میدادم اما نمیشه ولی کاش میشد عزیزم تا اون موقع بیای بابایی رو خوشحال کنم عشق مامان و بابا دوستت دارم عزیزم من دیگه باید برم الان مادرجونی میاد تو خیابون منتظرم میمونه مواظب خودت باش  بای بای ...
14 آذر 1391

نماز حاجت....

سلام عشقم نازم نفسم خوبی ؟؟؟ای جان مامان فدات بشه که اون بالا بالاها بغل خدای مهربونی درگوشش زمزمه کن بگو منو به مامانم بده خدا مهربونه حرفتو گوش میده عزیزم میدونی امروز داشتم تو سایت میگشتم این نماز حاجتو پیدا کردم الان که نمیتونم ولی قول میدم که خوب شدم برات بخونم عزیزم  روش خوندن نماز و توضیحاتش اینه: از امام جعفر صادق  (ع)  روايت است كه هر كس اين نماز را در بعدازظهر پنجشنبه بخواند و در آخر نماز در حالي كه به سجده رفته است حاجت خود را از خداوند بخواهد حاجتش حتي اگر جابجا شدن كوهها هم باشد برآورده خواهد شد. در مقام و حكمت اين نماز هر چقدر بگوييم كم گفته ايم و براي درك بهتر مقام اين نماز در نزد خدواند متعال به اين ...
13 آذر 1391

عزیز دلم..

سلام عشقم خوبی؟؟؟متاسفانه این ماهم نیومدی  ولی اشکال نداره عزیزم این ماه میخوام کارایی بکنم که دیگه مطمئنم میای تو دلم عزیزمی بابایی هم خوبه سرما خورده یکم خوابیده منم خوبم عزیزم راستی کوچولوی من امروز برات لباس خریدم اخه میدونی داشتم از جلو مغازه رد میشدم دیدم دلم اب افتاد گفتم برات بگیرم عکساشو میذارم برات قول میدم عزیزم وای نمیدونی توی اون مغازه چه چیزای نازی داشت با خودم گفتم کاش بودی تا کلی برات لباس ووسیله های ناز بگیرم عشقم خواهش میکنم زودتر بیا از خدا بخواه زودتر بیارت تو دلم بابایی هم خیلی دوست داره تو زودتر بیای گلم همش چشم انتظارته اما زیاد به من نمیگه تا من ناراحت بشم ولی تو دلش میدونم منتظرته دیشب مادرجون و ب...
12 آذر 1391

سلام ...

سلام گل مامان ببخشید که نتونستم بیام پیشت اخه من دوروز پیش روضه داشتم واسه امام حسین جات خالی همه بودن مامانی عجب حلوایی پخت دستش درد نکنه ولی یادم رفت عکسشو بذارم خیلی تزیینش خشگل شده بود  خلاصه مهمونامون اومدن و رفتن من و بابایی هم که به یکی از خونه اقوام دعوت شده بودیم رفتیم و شب دیر وقت اومدیم فردا صبحشم من کلی کارداشتم که بابایی کمکم کرد و زودی تموم شد و شب رفتیم خونی مادرجونی  این خلاصه وظایفم بودم عزیزم ببخشی نشد بیام خوبی گلم؟؟؟/دلم برات تنگ شده میدونی دیروز با/بابایی برات یه لباس خشگل دیدم میخوام یواشکی بخرم به بابایی نگی میخوام هروقت تو اومدی تو دلم بهش هدیه بدم بووووووووس دوستت دارم گلم توروخدا زودتر بیا دیگه مام...
11 آذر 1391

سلام نفس من...

سلام عژیژم خوبی؟؟؟ ای جان دلم گریه نکن مامانی دلش ریش میشه عزیزم خدا کنه این ماه تو دلم باشی اخه یه اتفاقایی افتاده تو دلم خدا کنه باشی و حسم اشتباه نکنه خدا کنه خدا ناامیدم نکنه عزیزم خیلی خوشحالم اما خدا کنه این خوشحالی تبدیل به  نارا حتی نشه رب هب لی من الصالحین  خدایا به من فرزندی صالح و شایسته عطا کن ...
8 آذر 1391

سلام ...

سلام عشق من خوبی؟دلم برات تنگ شده بود چه خبر عزیزم؟ خوش میگذره تنهایی؟؟؟ هم من هم بابایی دلمون برات تنگ شده کاش زودتر بیای البته دیگه نگران نیستم چون میدونم میای و خدا تورو بهم میده  من عاشقتم میدونی درم برات یکارایی میکنم یعنی میخوام از این به بعد هرچی دیدمو خوشم اومد و برات بگیرم  و تصمیم دارم برات بافتنی های خوشگل ببافم و همچنین کلی کارای تزیینی برات انجام بدم حتما عکساشو برات میذارم عشقم بابایی که لحظه به لحظه منتظرته اما من زیاد چیزی نمیگم که چشم امتظاریش بیشتر بشه ایشالله زودتر میای من این ماه کلی دعا کردمت ...
6 آذر 1391

تاسوعا..

سلام عزیزم خوبی ؟ این روزا روزهای محرمه و ماهم همش میریم مسجد عزاداری امام حسین ایشالله تا سال دیگه باشی تا تورو هم ببرم با خودم نمیدونی چه حالی داره اینروزا کاش بودی و میدیدی.... ایشالله سال بعد سه تایی باهم میریم مسجد کوچولوی من زودتر بیا مامانی طاقتش تموم شده راستی گلم زندایی من بارداره و میخواد یه پسر دایی برامون بیاد میشه پسر دایی مامانت گلم من خیلی دوستت دارم دوست دارم زودتر اون لحظه های خوب بیاد که حس کنم تو دلمی کوچولوی من تو دعا کن دعای تو زودتر مستجاب میشه دوستت دارم ...
4 آذر 1391

سلام ...

سلام عزیزم امروز همایش شیرخوارگان حسینیه که مامانایی که نی نی دارن لباسایی رو تن نی نی ها ممیکننو میبرنشون مسجد یا هیئت تا در پناه ائمه قرارشون بدن دوست داشتم توهم بودی میبردمت اما نیستی ایشالله تا سال بعد باشی تا ببرمت از خدا خیلی خواستم ایشالله که تا سال بعد بیای و زندگیه مارو شاد کنی
3 آذر 1391

سلام نفس من...

سلام گلم خوبی عزیزم؟؟ منم خوبیم بابایی هم خوبه عزیزم دلم خیلی هواتو کرده دئست دارم زودتر بیای پیشم امروز رفته بودم خونه ی مامان دوستم علم حضرت ابوالفضل داشتن واسه همه ی مامانا و اونایی که مشکل دارن و اونایی که نی نی میخوان و اومدن تو دعا کردم و نذر کردم ایشالله تو تا سال دیگه بیای و سال بعد همین موقع باهم بریم خونه مامان دوستم به علم حضرت ابوالفضل بمالمتو بگم همونیه که ازت خواستم مطمئنم بهم میدت عزیزم حضرت ابوالفضل منو دست خالی برنمیگردونه ایشالله هم کار بابایی درست میشه و تو با خیال راحت میای دوستت دارم عزیزم
2 آذر 1391